موفقیت


   
موضوعات مطالب
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها:

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 58
بازدید کل : 22304
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


طراح قالب

Template By: LoxBlog.Com

درباره وبلاگ

خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید: آیا «زندگی» را « زندگی کرده ائ»؟
لينك دوستان
» قالب وبلاگ

» فال حافظ

» قالب های نازترین

» جوک و اس ام اس

» جدید ترین سایت عکس

» زیباترین سایت ایرانی

» نازترین عکسهای ایرانی

» بهترین سرویس وبلاگ دهی

کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان موفقیت و آدرس successir.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» داستان ماهی آزاد ********** این نیز بگذرد

 



این نیز بگذرد


 

یك صبح‎، ماهی آزاد بزرگ در دریا، متوجه شد كه ماهی قرمز كوچك كه در قصر پادشاه ماهی‎ها كار می‎كرد، برخلاف همیشه غمگین و در فكر است‎. ماهی آزاد كه به خردمندی معروف بود، به ماهی قرمز نزدیك شد و كنجكاوانه پرسید: «چه چیزی باعث شده كه این قدر اندوهگین و ناامید به نظر برسی‎؟ آیا كمكی از دست من ساخته است‎؟» ماهی قرمز در اوج ناامیدی و درماندگی پاسخ داد: «پادشاه از من خواسته‎ است كه ظرف مدت یك هفته‎، دستورش را اجرا كنم و اگر موفق نشوم‎، مرا از كارم اخراج می‎كند. واقعاً پریشان و درمانده شده‎ام‎. چون هر چه فكر می‎كنم‎، نمی‎توانم راه حلی پیدا كنم‎. پادشاه از من چیزی‎ می‎خواهد كه غیرممكن است‎.» ماهی آزاد كه به شدت كنجكاو شده بود، پرسید: «پادشاه از تو چه خواسته‎ است‎؟» ماهی قرمز پاسخ داد: «از من خواسته كه انگشتر طلایی برایش درست كنم و جمله‎ای روی آن حك‎ كنم‎. جمله‎ای كه به پادشاه كمك كند تا در اوج شادمانی‎، مشكلات زیر دستان خود را از یاد نبرد و در اوج‎ غم و اندوه امید خود را از دست ندهد و در مواجهه با مشكلات و شكست‎ها قدرتمندانه عمل كند.» ماهی‎ آزاد لحظه‎ای فكر كرد و فوراً گفت‎: «روی آن حك كن‎، این نیز بگذرد!»
 



نويسنده : م پ | تاريخ : شنبه 7 آبان 1390برچسب:داستان , این نیز بگذرد, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» چه كسئ از زندگئ راضئ است‎؟

 چه كسئ از زندگئ راضئ است‎؟

 

مردئ خردمند و زیرك‎، تابلویئ مقابل خانه خود زده بود. روئ تابلو، این جمله به چشم مئ خورد: «این ملك به فردئ اهدا مئ‎شود كه واقعاً از زندگئ خود رضایت دارد.»
    روزئ كشاورزئ ثروتمند از آن منطقه عبور مئ ‎كرد كه ناگهان توجهش به آن تابلو جلب شد. اسبش را نگه داشت و با خود گفت‎: «حالا كه صاحب این خانه قصد دارد ملكش را اهدا كند، بهتر است قبل از آنكه سر و كلة فرد دیگری پیدا شود، من مدعی شوم كه از زندگی‎ام رضایت دارم تا اینجا را از آن خود سازم‎. به هر حال ثروت روی ثروت می‎رود و من مرد ثروتمندی هستم كه هرچه بخواهم به دست‎ می‎آورم‎. پس قطعاً واجد شرایط هستم‎.» با این فكر، در خانه را به صدا در آورد و علت آمدنش را به مرد خردمند گفت‎. مرد پرسید: «آیا تو واقعاً از زندگی‎ات رضایت داری‎؟» كشاورز پاسخ داد: «بله واقعاً رضایت دارم‎، چون هرچه اراده كنم‎، می‎توانم به دست آورم‎.» مرد خردمند خندة ریزی كرد و پاسخ داد: «پس دوست من اگر از زندگی‎ات رضایت كامل داری‎، این ملك را برای چه می‎خواهی‎؟»



نويسنده : م پ | تاريخ : شنبه 7 آبان 1390برچسب:داستان , رضایت , | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» عناوين آخرين مطالب